آسمان، رئیس شورای هماهنگی حزبالله اما در این گفتوگو خود و جریانش را مبدع واژه «خودسر» و «لباس شخصی» در ادبیات سیاسی کشور دانست و به تعریف این واژه «خودسر» و «لباس شخصی» در ادبیات سیاسی کشور دانست و به تعریف این واژه پرداخت. او همچنین در این مصاحبه گفت: شما کسانی هستید که هشت ماه تهران و کشور را به آتش کشیدید؛ امروز به یک لنگه کفش اعتراض میکنید؟ خیلی قبیح است از شما انتظار نیست، شما باید توبه کنید...».
آقای اللهکرم! به عنوان یک فعال سیاسی دلایل موضعگیری صریح آقای خاتمی در قبال حادثه فرودگاه در استقبال از آقای روحانی که با پرتاب لنگه کفش و گوجه همراه بود را چه میدانید؟
اینکه آقای خاتمی معتقد است مسیر فرودگاه به ایستگاه ترور میرسد؛ نشان میدهد که او هنوز و همچنان تحت تأثیر جریان افراطی دوم خرداد قرار دارد؛ کسانی که بارها او را بازی دادند و زمانی که خواست موضع بگیرد، بحث «عبور از خاتمی» را مطرح کردند. نکته عجیب اینجاست که چرا ایشان مجدداً آلت دست جریانهای افراطی میشود؟ شاید فکر کنید بنده میخواهم در مقابل تهمتی که ایشان زده بحث را عوض کنم تا مطالب او فراموش شود. اما اصلاً اینطور نیست. زیرا چنانچه فردی نسبت به فراطگرای موضع دارد، باید دید چرا و چگونه به این وضعیت و موضع رسیده است؟ چرا در برابر این همه عملیات تروریستی گروهک ریگی در جنوب شرق کشور هیچ موضعی نمیگیرد؟ چرا و چگونه است که هیچگاه علیه گروهکهای تکفیری که صبح و شب در عراق در سوریه و افغانستان و پاکستان عملیات انتحاری انجام میدهند؛ کوچکترین حرفی نمیزند؟
ارزیابی شما از حوادث استقبال از آقای روحانی در بازگشت از نیویورک و اتفاقاتی که در فرودگاه مهر آباد رخ داد، چیست؟
در فرودگاه دو دسته به استقبال آقای روحانی رفتند. یک دسته با اس اماس برای استقبال و پیشواز آقای روحانی دعوت شده بودند که به نظر من میرسد این حرکت در راستای استراتژی «دامن زدن به انتظارات» است. در این سناریو،حامیان ارتباط با آمریکا تلاش میکنند تفهیم کنند که خوب شدن وضعیت اقتصادی مردم راهی به جز رابطه با آمریکا ندارد. این ارتباط با آمریکاست که تحریمهای وضع شده را از بین خواهد برد.
دسته دوم در فرودگاه نیروهایی بودند که شما به آنها «خودسر» میگویید: هیچ گروه و سازمانی آنها را تحویل نمیگیرد و حمایت نمیکند. کار به جایی میرسد که آقای خاتمی که مدافع آزادی بیان و عقیده است، آنها را نمیپذیرد و آنها را در ادامه متهم میکند که آنها به ترور دست میزنند و مسائل غیر قابل قبولی را دربارهشان مطرح میکند. ما را یاد این ضربالمثل میاندازد که قصاص قبل از جنایت نباید کرد.
بحث سر نحوه اعتراض آنهاست. اینکه به سمت رئیسجمهور کفش و گوجه پرتاب کردهاند.
نوع اعتراض و شیوه یک بحث است و اینکه ما اصل اعتراض و انتقاد و اعتصاب تجمع و راهپیمایی را بپذیریم یا نه. یک بحث دیگر است کسانی این حرف را میزنند که معتقد هستند مخالف وجود دارد و باید حرفش را بزند اما وقتی حرف میزند میگویند ما شیوهاش را قبول نداریم! باید ببینیم ریشه معترضان چه بوده؟ من سؤال میکنم آقای خاتمی شما که خود را اهل گفتوگوی تمدنها میدانید، چرا حاضر نیستید با یکی از اینها گفتوگو کنید؟ من خودم جزو اینها نبودم، اما آمادهام در این خصوص با آقای خاتمی مناظره کنم.
شما جزو آنها نبودید، اما موافق حرکت بودید؟
این بحث دیگری است. من موافق اعتراض هستم. ممکن است مقداری به شیوه کار اعتراض داشته باشم، اما من موافق این هستم که عدهای بیایند از آقای روحانی حمایت کنند و عده دیگری هم اعتراض خود را مطرح کنند.
اینکه اعتراض چطور مطرح شود، مساله است، وگرنه در اصل وجود دیدگاههای مختلف بحثی نیست.
بله، یک زمانی آقای خاتمی میگوید من اعتراض را به رسمیت میشناسم، اما شیوهاش را قبول ندارم. اما ایشان همه چیز را زیر سؤال میبرد و میگوید اساساً این راه و روش به ترور میرسد.
پس اگر بخواهیم یک جمعبندی از مساله فرودگاه داشته باشیم؛ شما آن را به عنوان یک اقدام اعتراضی و بیان دیدگاه مخالفان قبول داشتید؟
بنده حرفهایم را زدم. تفتیش عقاید نکنید! بگذارید خوانندهها خودشان به جمعبندی برسند.
شاید این سؤال در ذهن خوانندهها پیش بیاید.
این یعنی اینکه شما میخواهید موضوع را تبدیل به هلو بپر تو گلو برای مخاطب کنید! اجازه بدهید خود مخاطب مصاحبه را بخواند و برداشت کند.
فکر میکنید اقداماتی مانند حوادث فرودگاه مورد تأیید بخشهایی از حکومت باشد؟
به نظر من هر حرکتی که منجر به خرداد 88 و هشت ماه بعد از آن انتخابات باشد مورد تأیید هیچ کسی نیست؛ مگر شما و دوستانتان.
حوادث فرودگاه مهرآباد چطور؟
در بحث فرودگاه اعتراضش را حمایت کرده و میکنیم و فکر میکنیم این نوع اعتراضها باید باشد فکر میکنم آقای روحانی هم موافق مخالفتهایی که وجود دارد، هستند و موافقند که مخالفتها را مطرح کنند. اما هر کسی به یک شیوهای معتقد است.
نظر شما